G3

متن مرتبط با «ڪافہ تنهایے» در سایت G3 نوشته شده است

ڪافہ

  •  قدم میزنم و هیاهوی شهر را نظاره گرم. چندقدم جلو تر کافه ی دنجی است که گاهی اوقات سری به آنجا میزنم. به آنجا می روم...یک فنجان قهوه سفارش می دهم. خنکای نسیم بهاری صورتم را نوازش می کند. آی که چقدر این هوا عالیست! چشمانم را میبندم و نفس عمیقی می کشم. کششی به بدنم می دهم،چشمانم را باز می کنم نگاهم به دختری می افتد که چند میز آن طرف تر نشسته است. محو تماشایش میشوم...زیباست! یک مانتوی آبی آسمانی با شال سبز خیلی خوش رنگی که به خوبی باهم ست شده اند پوشیده است...گیسوهای بافته شده اش از زیر شال پیداست که در انتهایش یک کش مو با گل سرخ دارد. با عجله کتاب ها و جزوه هایش را و,ڪافہ تنهایے ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها